بعد از سه سال باز به سن دیگو رفتم تا در کنفرانس سالیانه شرکت کنم. آن سال چیز زیادی از سخنرانی های دیگران نمی فهمیدم. در کنفرانس سال بعد ایده های جالبی در سخنرانی ها پیدا کردم اما هنوز بعضی از سخنرانی ها برای من آشنا نبود. در سومین کنفرانس (پارسال) می فهمیدم که دیگران در چه موردی سخنرانی می کردند و سخنرانی ها برای من جالب بود. و سخنرانی های امسال بیشتر بازتابی از ایده های من بودند. انگار که دیگران دفتر ایده های تحقیقاتی مرا خوانده باشند و آزمایشهای مورد نظر من را انجام داده باشند. فکر نمی کنم که کیفیت تحقیقات در این چند سال تغییری کردند بلکه درک من نسبت به شاخه کار من تغییر کرده است که بیشتر آن را مدیون خواندن مقاله های بیشتر هستم.
قسمتی از بی توجهی ما به آنچه پیرامون ما میگذرد به دلیل ناآشنایی ما یا دید محدود خود ما نسبت به آنهاست. افسوس که هنوز کسانی (حتی متخصص یا محقق) هستند که دنیا را تنها از دید محدود خود میبینند و حاضر به گسترش آن نیستند. شاید چون ماندن در وضعیت موجود راحتتر از تغییر و بسط آن است اما متاسفانه به بهای ارزش و اعتبار آینده او تمام خواهد شد.
قسمتی از بی توجهی ما به آنچه پیرامون ما میگذرد به دلیل ناآشنایی ما یا دید محدود خود ما نسبت به آنهاست. افسوس که هنوز کسانی (حتی متخصص یا محقق) هستند که دنیا را تنها از دید محدود خود میبینند و حاضر به گسترش آن نیستند. شاید چون ماندن در وضعیت موجود راحتتر از تغییر و بسط آن است اما متاسفانه به بهای ارزش و اعتبار آینده او تمام خواهد شد.