شعر خوانی از سرگرمیهای دوران جوانی من بود. تعداد زیادی از غزلهای حافظ را حفظ بودم اما از شعرهای مولوی لذت بیشتری میبردم. به تدریج که با موسیقی و شعرهای انگلیسی آشنا شدم دریافتم که شعرهای فارسی با شعرهای انگلیسی تفاوت دارند. شعرهای فارسی بیشتر از شعرهای انگلیسی محتوای غم و عشقهای شکست خورده دارند. پیشتر فکر میکردم که یا مطالعات من در مورد شعرهای انگلیسی محدود است و یا یک جانبه به شعرها نگاه میکنم. تا اینکه در اینجا با یک آلمانی آشنا شدم که دانشجوی زبان لاتین بود و برای فرصت مطالعاتی به آمریکا آمده بود. به چند زبان صحبت میکرد. در موارد بسیاری با هم گفتگو میکردیم. یک بار نگاهم را به آنچه که در مورد شعرهای فارسی و انگلیسی میشناختم توضیح دادم. با اینکه از شعرهای فارسی چیزی نمیدانست نکتهای از آنچه در مورد بقیه زبانها آموخته بود برایم گفت که جالب بود. به گفته او قسمت عمده از ساختار شعرها در یک زبان (بقول او هفتاد درصد آن) یکسان است و آنچه که تغییر میکند نوع بیان مفاهیم است. شعرها در یک زبان از لحاظ ساختار آوایی یا معنایی در الگوهای مشخصی قرار میگیرند ولی حالتها و کلمات هستند که به شعرها تنوع میدهند. حالتها و کلمات هم اصولاً تقلید میشوند چون زبان یک رفتار تقلیدی ست. بنابراین جای تعجبی ندارد که حتی مفاهیمی که در یک زبان انتقال مییابند نیز تقلیدی باشند. تا آنجا که میدانم بسیاری از کسانی که شعرهای جدیدی را با الگوهای جدیدی پایهگذاری کردهاند به زبان دیگری آشنایی داشتهاند. با این حال این گونه نوگرایی به هنر و جسارت نیازمند است.
۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه
۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه
شب شوق
مدتی بود حرف از رادیویی میزد که میتوانی به آن تلفن بزنی و آهنگ مورد علاقهات را زمزمه کنی یا سوت بزنی و آنها آهنگ را برایت پیدا میکنند. آرزویش پیدا کردن یک آهنگ قدیمی دوران بچگیاش بود که کمی از آن یادش مانده بود. امشب تصمیمی گرفتم. امشب توی اینترنت گشتم تا این سایت را پیدا کردم. کافی ست برای کمتر از یک دقیقه آهنگی را خواند یا زمزمه کرد تا سایت آن را با بانک اطلاعاتی اش تطبیق دهد.
وبسایت را نشانش دادم. آهنگی که سالها بدنبالش میگشت را برای چند ثانیه خواند. آهنگ* را پیدا کرد. دیگر سر از پا نمیشناخت، خوشحال بود. من هم سرخوش از خوشحالیاش بودم. زیرا یکی از لذتهای زندگی این است که غیرممکنها را برای یکدیگر به ممکن تبدیل کنیم. نایافتهها را برای یکدیگر بیابیم. غمها را به شادی تبدیل کنیم. خلاقیت را چاشنی زندگی کنیم. شبهایمان را با خوشحال کردن یکدیگر بگذرانیم. اشک شوق به چشمان نزدیکانمان بیاوریم و از شوق دیگران اشک خوشی بریزیم.
* In Youtube
وبسایت را نشانش دادم. آهنگی که سالها بدنبالش میگشت را برای چند ثانیه خواند. آهنگ* را پیدا کرد. دیگر سر از پا نمیشناخت، خوشحال بود. من هم سرخوش از خوشحالیاش بودم. زیرا یکی از لذتهای زندگی این است که غیرممکنها را برای یکدیگر به ممکن تبدیل کنیم. نایافتهها را برای یکدیگر بیابیم. غمها را به شادی تبدیل کنیم. خلاقیت را چاشنی زندگی کنیم. شبهایمان را با خوشحال کردن یکدیگر بگذرانیم. اشک شوق به چشمان نزدیکانمان بیاوریم و از شوق دیگران اشک خوشی بریزیم.
* In Youtube
۱۳۸۷ مهر ۳۰, سهشنبه
سنجاقک
در بین انواع زیورآلات و گردنبندهایی که در اینجا دیدهام چیزهایی که با شکل سنجاقک ساختهاند بیشتر از بقیه توجه مرا بخود جلب کردهاند. برایم این سوال ایجاد شد که آیا سنجاقک مانند صلیب معنای خاصی دارد و نمادی از مفهومی ست؟ سایتهای مختلف را جستجو کردم و به دو دسته اطلاعات متناقض برخورد کردم. به نظر میرسد که سنجاقک در اروپای قدیم نمادی از شیطان، بدیمنی و گاه "جوالدوز شیطان" بوده است. مفهوم اخیر از رفتار سنجاقک حین تخم گذاری در سطح آب آمده است.
اما متون آسیای شرقی و بومیان آمریکایی نگاه بهتری به این حشره دارند و به آن به چشم منشا قدرت، خوشبختی و صلح نگاه می کنند. به نظر می رسد که این نگاه بدلیل همخوانی با یافته های علمی در مورد این حشره فراگیرتر شده و تصور قدیم اروپایی را به گونه ای تحت تاثیر قرار داده است که امروزه نماد سنجاقک ارزشی مادی در حد آویز زینتی پیدا کرده است. به گمان من ساخته شدن فیلم سینمایی با نگاهی مثبت عاطفی-مذهبی به این حشره به تقویت جایگاه آن در جامعه کمک کرده است.
در نگاه من، در اینجا هم علاوه بر تنوع ایده های گاه متضاد هستند، پذیرش بهترین آنها در یک جامعه به تغییر نگاه یک فرهنگ چنان کمک کرده است که حتی زمینه هایی برای بازار کار و منبع درآمد هم فراهم آورده است. شاید تعداد و تنوع زیورآلاتی که نماد سنجاقک دارند نسبت به نمونه هایی با نمادهای مشابه چون پروانه در حال رقابت باشند. دلیل آن را می توان نو بودن نقش سنجاقک نسبت به پروانه در جامعه ای دانست که به نوآوری علاقمند است. من به این توانایی در تغییر و لذت بردن از آن احترام می گذارم.
اما متون آسیای شرقی و بومیان آمریکایی نگاه بهتری به این حشره دارند و به آن به چشم منشا قدرت، خوشبختی و صلح نگاه می کنند. به نظر می رسد که این نگاه بدلیل همخوانی با یافته های علمی در مورد این حشره فراگیرتر شده و تصور قدیم اروپایی را به گونه ای تحت تاثیر قرار داده است که امروزه نماد سنجاقک ارزشی مادی در حد آویز زینتی پیدا کرده است. به گمان من ساخته شدن فیلم سینمایی با نگاهی مثبت عاطفی-مذهبی به این حشره به تقویت جایگاه آن در جامعه کمک کرده است.
در نگاه من، در اینجا هم علاوه بر تنوع ایده های گاه متضاد هستند، پذیرش بهترین آنها در یک جامعه به تغییر نگاه یک فرهنگ چنان کمک کرده است که حتی زمینه هایی برای بازار کار و منبع درآمد هم فراهم آورده است. شاید تعداد و تنوع زیورآلاتی که نماد سنجاقک دارند نسبت به نمونه هایی با نمادهای مشابه چون پروانه در حال رقابت باشند. دلیل آن را می توان نو بودن نقش سنجاقک نسبت به پروانه در جامعه ای دانست که به نوآوری علاقمند است. من به این توانایی در تغییر و لذت بردن از آن احترام می گذارم.
منابع:
http://en.wikipedia.org/wiki/Dragonfly#Dragonflies_in_culture
http://www.whats-your-sign.com/animal-symbolism-dragonfly.html
اشتراک در:
پستها (Atom)