یکی از محققانی که از نیوزیلند به آزمایشگاه ما آمده است را به صاحبخانه اولی در اینجا معرفی میکنم تا یکی دوماهی که اینجاست، در آن خانه بماند. استادم به سفر رفته است و از من خواست در غیبت او، این محقق تازه وارد را به همه معرفی کنم و در کارهای اداری و غیر اداری روز اول کمکش کنم. وقتی که کارهای دانشگاه تمام شد، او را با ماشین به خانه اش (اولین خانه من در امریکا) میبرم. خانه پیرزن و پیرمرد (صاحبخانه ها) سه - چهار خانه آنطرف تر است. از دور میبینم که پیرزن علامت NO WAR را برای دید عموم پشت پنجره گذاشته است. پیش خودم میگویم بعد از مدتها بروم و به آنها سلامی بکنم. آنها به داخل خانه دعوتم میکنند.
از هر دری حرف میزنیم. پیرزن هنوز «ضد جنگ» است. میگوید:
If we can send human to the moon, then we can stop wars!
(اگر میتوانیم انسان را به کره ماه بفرستیم، پس میتوانیم جنگ را متوقف کنیم).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر