چند ماهی میشود که آزمایشها جواب نمیدهند. مانند کند و کاو در آروزی رسیدن به طلایی ست که کسی نمیداند براستی هست یا نه! این نوع پشتکار، گونه جدیدی ست که تا بحال کمتر تجربه کرده ام. تا مدتها از جواب نگرفتن ناراحت میشدم. اما چندی پیش، تصمیم گرفتم که بی توجه به اثر روانی نتایج، کار کنم. مثل بازار بورس که بعد از فرود به فرازی میرسد، من هم آنچنان از ناراحتی ها خسته شدم که تصمیم گرفتم شادی خودم را فدای کار نکنم.
پس از همه این سالها بیش از همه دلم برای خواب تنگ شده است.
آخ گفتي يه مدت تحت يه همچين شرايطي بودم و شديدا روحيم به هم ريخته بود خدارو شکر آزمايشا جواب داد يه نفسي کشيدم ولي جهانبينيم تو اين مدت عوض شد کلا
پاسخحذف