از یکنواختی کارهای تحقیقم راضی نیستم. یعنی گرچه کارها بد پیش نمیروند اما چون خلاقیت چندانی در بین نیست مرا گاهی کسل میکند. چیزی که خیلی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی را فعال و شاداب نگه میدارد انگیزه است. بعضی وقتها فکر میکنم دانشجویان رشتههای نه چندان معروف از دانشجویان رشتههای شناخته شده راضیتر هستند چون راه خود را با علاقه انتخاب کردهاند. گرچه همین نارضایتیهای کوچک است که باعث میشود انسان برای تغییر شرایط کاری انجام دهد.
چند روز پیش با یکی از دوستانم در کانادا – که بخاطر مطالعات مشابه، زبان مشابهی را بکار میبریم- در مورد مسئله مهمی که در درونم زلزله و آشوبی ایجاد کرده بود صحبت میکردم. نتیجه کلام این بود که بهتراست دیگران را با فرض اینکه تغییر نمیکنند و همیشه همین گونه هستند بپذیریم ولی تلاش کنیم خود را برای تطبیق با دیگران یا شرایط تغییر دهیم. وقتی که حرف به ارتباطات بین افراد میرسد اگر هر کدام از دو طرف این گونه بیندیشند چیزهای دیگری بدست خواهند آمد مانند درک دیگران بخاطر نگاه کردن به موضوع از دیدگاه آنان، افزایش قدرت انعطافپذیری و انتقادپذیری، گسترش دید نسبت به یک موضوع، تقویت ارتباط، کشف خود و سرانجام خوشحالی. مهمترین قدم برای حل یک مسئله این است که درک کنیم دیگران چه میگویند. میتوان چند نکته مشترک کوچک پیدا کرد و از آن زاویه، مسئله را باز کرد. آدمها مانند دایرههایی در یک صفحه هستند. تفاوت آدمها به معنی برتر بودن یک دایره بر دایره دیگر نیست بلکه فقط به معنی داشتن نقطه اشتراک کمتر است. احترام گذاشتن به تفاوتها یک هنر است، یک قدم اصلی برای حل مسئله است.
چند روز پیش با یکی از دوستانم در کانادا – که بخاطر مطالعات مشابه، زبان مشابهی را بکار میبریم- در مورد مسئله مهمی که در درونم زلزله و آشوبی ایجاد کرده بود صحبت میکردم. نتیجه کلام این بود که بهتراست دیگران را با فرض اینکه تغییر نمیکنند و همیشه همین گونه هستند بپذیریم ولی تلاش کنیم خود را برای تطبیق با دیگران یا شرایط تغییر دهیم. وقتی که حرف به ارتباطات بین افراد میرسد اگر هر کدام از دو طرف این گونه بیندیشند چیزهای دیگری بدست خواهند آمد مانند درک دیگران بخاطر نگاه کردن به موضوع از دیدگاه آنان، افزایش قدرت انعطافپذیری و انتقادپذیری، گسترش دید نسبت به یک موضوع، تقویت ارتباط، کشف خود و سرانجام خوشحالی. مهمترین قدم برای حل یک مسئله این است که درک کنیم دیگران چه میگویند. میتوان چند نکته مشترک کوچک پیدا کرد و از آن زاویه، مسئله را باز کرد. آدمها مانند دایرههایی در یک صفحه هستند. تفاوت آدمها به معنی برتر بودن یک دایره بر دایره دیگر نیست بلکه فقط به معنی داشتن نقطه اشتراک کمتر است. احترام گذاشتن به تفاوتها یک هنر است، یک قدم اصلی برای حل مسئله است.