خوش قلبی و خوش اخلاقی استاد راهنمایم همیشه احترام مرا نسبت به خود برانگیخته است. اما بعضی وقتها بخوبی مرا راهنمایی نکرده است. علم هیچوقت کامل نیست و هیچوقت هم کامل نخواهد شد و برای همین بخوبی راهنمایی کردن کار آسانی نیست. پژوهش مجموعهای از تلاشها، خطاها و یافتن راه حلهای جدیدی ست که هر روز به واسطه کشف نکات بیشتر، کار کردن در آن مشکل تر میشود.
تا یک سال پیش روی پروژهای کار میکردم که تا بحال کسی نتوانسته است در مورد آن جوابی بگیرد چون کار کردن با آن ارگانیسم کار سختی ست. یک سال روی آن کرده بودم اما استاد راهنمایم و یکی دیگر از استادهایی که روی کارمان نظارت میکردند از جواب آزمایشها چندان راضی نبودند. به من توصیه کردند که با تغییر کوچکی روی جنبه دیگر آن ارگانیسم کار کنم. تا آنکه یکی دو ماه پیش، بعد از شرکت در یک سمینار و دیدن یک سری دادهها و کمی مطالعه جانبی به این نتیجه رسیدم که حتی در مورد موجودات مشابه تا به حال هیچکس نتیجه کاملی گزارش نکرده است و همه وقتی که به سطحی از جواب مثبت رسیدند آن را گزارش کردند. یعنی اینکه با تحلیل آماری مناسب جواب مورد قبولی گرفتند.
من همیشه دادههای خام را در جلسات هفتگی گزارش میکردم چون یک راه برای یافتن راه حل، پیدا کردن راه درست تحلیل مسئله است. برای این میگویم استاد راهنمایم بخوبی مرا راهنمایی نکرد چون بجای اینکه راه حل واقعی را پیدا کند به دنبال یک جواب «کامل» بود. هدفی که با تکنولوژی و اطلاعات ناقص موجود حداقل تا ده سال دیگر دست نیافتنی ست. تکامل علم یک راه است، نه یک مقصد. بنابراین هر کس که بخواهد این راه را کامل پیماید، به سختی میتواند آن را به آخر برساند و مقالات کمتری چاپ خواهد کرد یا قبل از اینکه به مرحله چاپ برسند توسط گروه دیگر کشف خواهند شد. کافی ست نگاه کنید که یک استاد دانشگاه در سال چقدر پیشرفت داشته است و چقدر مقاله و در کدام مجلات چاپ کرده است. بیشتر استادان بنام هر سال تعداد متوسطی مقاله خوب و هر دو-سه سال یک مقاله بسیار خوب یا عالی چاپ میکنند. استادم در شاخه خود مشهور است و تعدادی مقاله هم چاپ کرده است اما برای اینکه سریعتر پیشرفت کند بهتر است که آنقدر به دنبال جواب عالی نگردد. قضاوت کردن و تصمیم گرفتن در پژوهش، مهارتهایی هستند که اثر بزرگی در پیشرفت تحقیق میگذارند و خود به تجربه، مطالعه و فروتنی در علم بستگی دارند. اینکه با تواضع بگوییم که هر یافته، ابتدای کشف دیگر ناشناختههاست و نه پایان آنها.
تا یک سال پیش روی پروژهای کار میکردم که تا بحال کسی نتوانسته است در مورد آن جوابی بگیرد چون کار کردن با آن ارگانیسم کار سختی ست. یک سال روی آن کرده بودم اما استاد راهنمایم و یکی دیگر از استادهایی که روی کارمان نظارت میکردند از جواب آزمایشها چندان راضی نبودند. به من توصیه کردند که با تغییر کوچکی روی جنبه دیگر آن ارگانیسم کار کنم. تا آنکه یکی دو ماه پیش، بعد از شرکت در یک سمینار و دیدن یک سری دادهها و کمی مطالعه جانبی به این نتیجه رسیدم که حتی در مورد موجودات مشابه تا به حال هیچکس نتیجه کاملی گزارش نکرده است و همه وقتی که به سطحی از جواب مثبت رسیدند آن را گزارش کردند. یعنی اینکه با تحلیل آماری مناسب جواب مورد قبولی گرفتند.
من همیشه دادههای خام را در جلسات هفتگی گزارش میکردم چون یک راه برای یافتن راه حل، پیدا کردن راه درست تحلیل مسئله است. برای این میگویم استاد راهنمایم بخوبی مرا راهنمایی نکرد چون بجای اینکه راه حل واقعی را پیدا کند به دنبال یک جواب «کامل» بود. هدفی که با تکنولوژی و اطلاعات ناقص موجود حداقل تا ده سال دیگر دست نیافتنی ست. تکامل علم یک راه است، نه یک مقصد. بنابراین هر کس که بخواهد این راه را کامل پیماید، به سختی میتواند آن را به آخر برساند و مقالات کمتری چاپ خواهد کرد یا قبل از اینکه به مرحله چاپ برسند توسط گروه دیگر کشف خواهند شد. کافی ست نگاه کنید که یک استاد دانشگاه در سال چقدر پیشرفت داشته است و چقدر مقاله و در کدام مجلات چاپ کرده است. بیشتر استادان بنام هر سال تعداد متوسطی مقاله خوب و هر دو-سه سال یک مقاله بسیار خوب یا عالی چاپ میکنند. استادم در شاخه خود مشهور است و تعدادی مقاله هم چاپ کرده است اما برای اینکه سریعتر پیشرفت کند بهتر است که آنقدر به دنبال جواب عالی نگردد. قضاوت کردن و تصمیم گرفتن در پژوهش، مهارتهایی هستند که اثر بزرگی در پیشرفت تحقیق میگذارند و خود به تجربه، مطالعه و فروتنی در علم بستگی دارند. اینکه با تواضع بگوییم که هر یافته، ابتدای کشف دیگر ناشناختههاست و نه پایان آنها.
سلام. اولا شکل جدید وبلاگتان را تبریک می گویم. بالاخره هر تغییری نوعی تنوع است هرچند برای من این شکل جدید مشکل ساز شده! چون وبلاگ شما را(و کلا چک ایمیل هایم را) در مسیر رفت و آمدهایم و با موبایل انجام می دهم و متاسفانه این ترکیب رنگی را به سختی می توانم با گوشی قدیمی ام بخوانم!
پاسخحذفثانیا اینکه: آنچه از آن یاد کردید نوعی وسواس در دادن نظر قطعی نسبت به دادهاست! چیزی که من نیز به آن دچارم و همین باعث شده طی یکسال گذشته هنوز نتوانم مقاله ای که برای پژوهش آن زحمات زیادی کشیده بودم را چاپ کنم. به همین دلیل مشتاقم بدانم دید جدیدتان به یافته هایتان چگونه بود!؟
برای مشکل صفحه و رنگ پوزش می خواهم. درنظر دارم یک ورژن موبایل هم بسازم اما وقت می برد. در عوض، صفحه مشکلی چشم را کمتر ناراحت می کند.
پاسخحذفنگاه به دادهها به نوع مطالعه و مهمتر از آن «سوال یا اهداف پژوهش» بستگی دارد. اینکه آیا داده ها را ۱- با یک سری اعداد استاندارد مقایسه میکنید یا اینکه ۲-دو یا چند گروه را با یکدیگر مقایسه میکنید. مشکل من این بود که هر دو را همزمان اندازه گیری میکردم. نوع دوم مطالعه (مقایسه دو یاچند گروه با همدیگر) ساده تر از مقایسه داده ها با یک استاندارد یا هدف از پیش تعیین شده است. چون بخاطر تفاوت شرایط آزمایش و تفاوت آزمایشگرها نوعی خطا همیشه وجود خواهد داشت.
گاهی اوقات هم وارد کردن متغیرهای بیشتر در آنالیزی مثل Stepwise regression فقط فاکتورهای موثر را در معادله نگه میدارد. البته همه اینها به شرط این است که روش مطالعه درست باشد.
مشکلی که من با آن روبرو هستم آنست که مطالعه مشابهی نه بر روی جمعیت مورد مطالعه ام و نه با ابزار و روشی که من آن را انجام داده ام صورت نپذیرفته است. به همین دلیل کاری وجود ندارد که بتوانم مطالعه ام را با آن مقایسه کنم. گولد استاندارد من یک جمعیت نرمال بود و مطابق آنچه شما گفتید نمونه گیری و گرد|آوری داده ها در هر دو گروه همزمان انجام شد. حالا به نظر شما این اندازه گیری همزمان آیا مشکل ساز بوده؟ من به دنبال آنالیزی بودم که بتواند دید مرا به داده هایم تغییر دهد!در صورت عدم وجود مطالعه مشابه بحث و نتیجه گیری مقاله کار ساده ای نیست!
پاسخحذفتا محتوا و سوالات پژوهش را ندانم نمی توانم نظر قاطعی بدهم. تا اینجایی که
پاسخحذفتوضیح داده اید مطالعه مشکلی ندارد. اگر مطالعه از نوع کنترل-تیمار بوده است
فقط کافی ست که دو گروه را با هم مقایسه کنید تا اثر عامل یا عوامل مداخله گر
را مشخص شوند. اگر هم از نوع اندازه گیری نسبت به یک گلد استاندارد بوده اند می
توانید از کای اسکور یا جی-تست استفاده کنید.
اگر خواستید می توانید پروپوزال یا قسمتی از آنرا برایم ایمیل کنید. اگر در
زمینه کاری من یا خانمم بود می توانم بگویم که از چه روشی استفاده کنید. اما
قول نمی دهم که سریع جواب بدهم. شاید یک ماهی طول بکشد.
این دو لینک هم مفید هستند
http://udel.edu/~mcdonald/statintro.html
http://www.ats.ucla.edu/stat/mult_pkg/whatstat/default.htm
ممنونم. چون می دانم دانشجوی دکتری تا چه حد گرفتار است اول سعی می کنم به لینکهایتان رجوع کنم. ایمبل کردن پروپوزال را برای راه حل آخر می گذارم ولی اگر لازم شد خوشحال می شوم آدرس ایمیلتان را داشته باشم و از کمکتان استفاده کنم. جون مقاله مشابه کمی دارم نوشتن و تحلیل مقاله برایم معضل شده. مثل یک مساله سخت ریاضی که انقدر پیچانده شده که نمی دانم از کجا حلش کنم!
پاسخحذفایمیل مرا در پروفایل وبلاگ می توانید بیابید:
پاسخحذفhttp://www.blogger.com/profile/00653662239243380548