پاراگراف آخر این پست وبلاگ اقتصادانه بسیار مهم است. به گمان من پول داری، بویژه از آن جهت خوب است که با افزایش قدرت خرید، شناخت ما را از خود بیشتر میکند. همانند همه چیزهای مهم زندگی، وقتی که توانایی انتخاب بیشتر داشته باشیم میتوانیم درک کنیم که در زندگی و از زندگی چه میخواهیم. درک این حرف سخت نیست. لحظهای فکر کنید به زمانهایی که با خود کلنجای ميرفتید که کدام جنس را بخرید. در همان لحظههای کوتاه میفهمیم که چه چیزهایی برایمان مهمتراند. با محروم ماندن، تنها با رویا، سودا و حسرتِ داشتن چیزهای مختلف زندگی میکنیم بدون اینکه لحظهای فکر کنیم آیا چقدر به آنها نیاز داریم! به گمان من نشانه یک جامعه سالم این است که افراد آن جامعه بتوانند چیزهای مختلفی را داشته باشد، نه اینکه «همه» به دنبال «همه» چیزهایی باشند که دیگران دارند. چون تقاضای زیاد برای کالاهای محدود، باعث تقاضای بیش از حد، تولید بیش از حد و در پایان رکود و ورشکستگی بیش از حد میشود. شاید یکی از علتهای مشکلات اقتصادی -چه در سطح فردی و چه اجتماعی- بی سوادی اقتصادی ست.
هر چه بیشتر فکر میکنم، بیشتر به این نتیجه میرسم که چیزی مثل طبیعت (طبیعت دست نخورده) و هر سیستم مشابه آن، بهتر کار میکند. بین تمام اجزایش توازنی حاصل از خطا و تجربه * چندین میلیون ساله است. برهم زدن این سیستم طبیعی مشکلات بیشتری پیش میآورد و آن وقت هزینه بیشتری باید صرف حل آن مشکلات یا حفظ توازن بین اجزا کرد. هر چقدر که توازن بین اجزای یک سیستم -حتی کوچکترین آنها - بیشتر باشد، آن سیستم پایاتر است.
---
*جهش ژنها و انتخاب طبیعی
---
*جهش ژنها و انتخاب طبیعی