هفته پیش مطلبی در مورد «توصیه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی» نوشته «استفان استرنز» پست کردم. مقاله زیر پاسخی (یا به گونهای نظر تکمیلی) بر مطلب پیش است.
قسمتی از مقاله را بصورت خیلی خلاصه در پایین ترجمه کردهام و بسیاری از نکات آنرا خودم هم تجربه کردهام. خواندن این مطلب را به بسیاری از دانشجویان، بخصوص آنها که در امریکا مشغول به تحصیل هستند توصیه میکنم. در انتهای متن چند توصیه مرتبط را هم اضافه کردهام.
قسمتی از مقاله را بصورت خیلی خلاصه در پایین ترجمه کردهام و بسیاری از نکات آنرا خودم هم تجربه کردهام. خواندن این مطلب را به بسیاری از دانشجویان، بخصوص آنها که در امریکا مشغول به تحصیل هستند توصیه میکنم. در انتهای متن چند توصیه مرتبط را هم اضافه کردهام.
---------
خلاصه مقاله:
تحصیلات عالی شما را از آدمی که مقاله میخواند به آدمی که مقالتش خوانده میشود تبدیل میکند.
مثبت فکر کنید و فعال و مستقل باشید.
مانند یک حرفهای رفتار کنید تا دیگران به شما اهمیت بدهند. با کسانی که تحقیقات جالب انجام میدهند همکاری کنید تا بتوانید با دیدگاههای مختلف آشنا شوید، تکنیک یاد بگیرید و در نتیجه نسبت به کار خود هیجان داشته باشید. با استادان قدیمی همنشین شوید تا از تجربیاتشان بیاموزید. علم مانند نوعی فعالیت تاریخی ست که در آن پیشرفت در علم با درک گذشته به دست میآید[۱].
خود را آماده کنید که کامل و جامع بیندیشید. درسها را زودتر بگذرانید. بهتر است با پروژهای که استادتان به شما میدهد کار را شروع کنید. گرچه باید مستقل فکر و تحقیق کنید اما باید بدانید چرا یک پروژه را انجام میدهید.
هر کسی معمولا در یکی دو سال اول دورهای از استرس و فشار فکری را تجربه میکند. بنابراین:
- تمام درسهای اجباری و زبان را بگذرانید. استادها از دانشجویان کوشا خوششان میآید.
- قانونی نیست که حتما طول دوره Ph.D باید چهار سال باشد. گاهی به زمان بیشتر، تغییر دانشگاه یا استاد و یا حتی مرخصی تحصیلی نیاز دارید.
به خودتان به چشم یک محقق حرفهای برای بقیه عمرتان نگاه کنید و به همین ترتیب هم رفتار کنید.
به هر پروژه به چشم یک مقاله قابل چاپ نگاه کنید. «رفتار حرفهای» شما موجب میشود که آنها هم به همان چشم به شما نگاه کنند و کمکتان نمایند. شبکه ارتباطتان را به خارج از گروه و دانشگاه خود گسترش دهید و عضو انجمنهای مرتبط به کار خود شوید. هر ارتباط یا کار خارج از دانشگاه باعث افزایش امکان دریافت پیشنهاد کار یا موقعیت مشابه در آینده میشود.
درسهایی که بگیرید که فرآیند اندیشیدن را بیشتر از حفظ کردن در شما تقویت کند. درسهایی بگیرید که زمان بر نباشند. روش استفاده از وسایل کار مانند کامپیوتر، تایپ کردن و کارهای آماری را بیاموزید[۲].
پروپوزال نویسی مهارت بسیار مهمی ست. از استاد راهنمای خود بخواهید نمونهای از پروپوزالهای تصویب شده و تصویب نشده اش را به شما نشان بدهد [۳].
با حمایت و کمک استاد راهنمایتان پروپوزال بنویسید و به مراکز مهم بفرستید [۴]. اگر پذیرفته شود علاوه بر اینکه پولی بدست میآورید، میتوانید آنرا در C.V بگذارید و به استاد راهنما و بقیه افراد گروه خودی نشان دهید.
با کمیته خود روابط خوبی پایه گذاری کنید. حرفهایشان را جدی بگیرید تا بتوانید بعد از اتمام تحصیل، توصیه نامههای خوبی بگیرید.
با کمیته خود روابط خوبی پایه گذاری کنید. حرفهایشان را جدی بگیرید تا بتوانید بعد از اتمام تحصیل، توصیه نامههای خوبی بگیرید.
پایان نامه، پایان کار نیست بلکه آغاز کار شما بعنوان یک محقق است. تا جای ممکن تلاش کنید. اگر محافظه کار نباشید و کارهای با ریسک بالا را انجام بدهید در آینده بیشتر به خودتان افتخار خواهید کرد [۵]. گاهی کار تحقیقاتی شما را متقاعد میکند که علاقه و استعداد شما در جای دیگر است. برای همین به موقع جهت خود را تغییر دهید.
بر خلاف اعتقاد عمومی، نوشتن و انتشار مقاله لذتبخش است [۶]. بعلاوه نوشتن یک فرآیند آموزنده است که موجب میشود درکتان از موضوع وسیع شود. دقیق باشید، فکر خود را قبل از نوشتن منظم کنید، جملات را دقیق بنویسید و قبل از فرستادن مقاله برای مجله از چند نفر بخواهید که آن را با نگاه انتقادی بخوانند. اول حین ناهار با بقیه دوستان در مورد آن بحث کنید. بعد آن را بر روی کاغذ آورده و از دوستان هم گروه و استاد راهنما بخواهید که نظراتشان را در مورد آن بگویند. میتوانید آن را برای چند نفر متخصص در این شاخه بفرستید و بالاخره آن را برای مجله بفرستید.
اگر قالب نوشتن مقاله مطابق نظر مجله نباشد نشان میدهد که:
۱- مقاله قبلا توسط مجله دیگری رد شده است.
۲- شما در کار خود جدی و دقیق نیستید.
بر خلاف اعتقاد عمومی، نوشتن و انتشار مقاله لذتبخش است [۶]. بعلاوه نوشتن یک فرآیند آموزنده است که موجب میشود درکتان از موضوع وسیع شود. دقیق باشید، فکر خود را قبل از نوشتن منظم کنید، جملات را دقیق بنویسید و قبل از فرستادن مقاله برای مجله از چند نفر بخواهید که آن را با نگاه انتقادی بخوانند. اول حین ناهار با بقیه دوستان در مورد آن بحث کنید. بعد آن را بر روی کاغذ آورده و از دوستان هم گروه و استاد راهنما بخواهید که نظراتشان را در مورد آن بگویند. میتوانید آن را برای چند نفر متخصص در این شاخه بفرستید و بالاخره آن را برای مجله بفرستید.
اگر قالب نوشتن مقاله مطابق نظر مجله نباشد نشان میدهد که:
۱- مقاله قبلا توسط مجله دیگری رد شده است.
۲- شما در کار خود جدی و دقیق نیستید.
از فرصتها استفاده کنید. نظر استاد راهنمایتان در مورد سمینار کاندیداهای شغل در دپارتمان را جویا شوید.
شما بعنوان یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی تحت فشار نیستید بلکه حتی آزادیهای زیادی هم دارید.
بیشتر زمان خود را با دانشجویان و استادانی بگذرانید که پروژههای بزرگ و مهمی انجام میدهند. به نظم و ترتیب اهمیت بدهید و آن را به بهترین شکل خود یاد بگیرید تا راندمان بیشتری داشته باشید و زمان کمتری را تلف کنید [۷]. همین نکته روی کارایی و انگیزه شما اثر مثبت خواهد گذاشت.
--------
۱- علم یک فرآیند وابسته به آزمایش و خطاست. بنابراین به هر مقاله علمی به چشم یک منتقد نگاه کنید اما در انتقاد کردن منطق و مدرک را رعایت کنید. با انتقاد بیجا بیشتر به اعتبار خود ضربه خواهید زد. اگر نسبت به انتقاد خود شک دارید آن را به شکل سوال مطرح کنید.
۲- سریع تایپ کردن مهارتی ست که آموختن آن شاید یک ماه وقت بخواهد اما شما سپاسگزار خودتان خواهید شد اگر آن را بیاموزید. مهمتر از آن، آمار را تا حد امکان بیاموزید و به آن به چشم دانشی که هر روز نیاز به یادگیری آن هستید نگاه کنید. اگر آمار را بخوبی بدانید میتوانید آزمایشها را به زیبایی و مهارت طراحی کنید و نتایج و بحث منطقی و فراگیری را بنویسید. قسمت عمده مقاله شما به روش آماری آن وابسته است. چیزی که اغلب دانشجویان در آن ضعف دارند!
۳- بعضی از استادها به شما اجازه میدهند که مقالاتی -که برای داوری به آنها فرستاده میشود- را بخوانید یا نظر داوری خود را به آنها بدهید. البته این کاملا به شخصیت استاد راهنمایتان وابسته است. اما شما هم میتوانید چنین پیشنهادی بدهید که مایل هستید برای افزایش مهارتهای خود مقالات یا پروپوزالها را داوری کنید.
۴- توصیه من این است که برای هر پروژه خودتان پروپوزال بنویسید. این به شما کمک میکند که مشکلات احتمالی کار را حدس بزنید و از قبل روی آن برنامه ریزی کنید. میدانید که چه روش آماری استفاده کنید و چگونه تفسیر کنید. میفهمید که چقدر زمان نیاز دارید. و بالاخره اینکه میدانید در مقاله از چه میخواهید سخن بگویید.
۵- ریسک پذیری بسیار مهم است و شاید یکی از دلایلی بود که من توانستم به جایی که هستم بیایم. علم مانند ورزش کردن است؛ وزنهای انتخاب کنید که بتوانید آن را بردارید اما برای تکرار حرکت با آن با سختی مواجه شوید تا عضلاتتان رشد کنند!
۶- پیشتر هم توصیه کردم که از Zotero استفاده کنید. لوگوی آن را در گوشه بالای سمت راست وبلاگ گذاشتهام. امکاناتی که این ابزار در اختیار شما قرار میدهد بسیار زیاد ولی مجانی ست و هر چند وقت یکبار هم چیز جدیدی به آن اضافه میکنند.
۷- بعد از خواندن مقالات آنها را روی هم تلنبار نکنید. پرونده سازی کنید و هر کدام را در پرونده خودش بگذارید. برای من راحتتر این است که پرونده مقالات داخل کشوی میزم با پرونده مقالات در zotero همخوانی داشته باشند. تمیزی، نظم و دقت کیفیت کار و نتایج شما را بالا برده و در نتیجه مقالات بهتری چاپ خواهید کرد. ایدههای خود را حتما جایی برای خود یادداشت کنید و به مقالاتی که در مورد آن خواندهاید اشاره کنید. نتایج را بلافاصله هم روی کاغذ و هم روی کامپیوتر ذخیره کنید و در اولین فرصت کارهای آماری یا آنالیزی آن را انجام دهید، نتایج را پرینت گرفته و نتیجه نهایی را به زبان علمی خودتان بنویسید. یادتان باشد که گزارشی از هر مرحله از کار خود داشته باشید.
salam
پاسخحذفman taze mokhatebe shoma shode am
mikhastam sual konam : shoma dar kodam daneshgah wa kodam ialat(state)hastid ??????
چه فرقی داره؟ همه جا زمین خداست!
پاسخحذفakhe zamin khoda shomal dare , jonub dare !
پاسخحذفkhob man ino wase in porsidam ke bebinam mogheiat (position) cheghadr tasir gozare !
پاسخحذفmasalan mohite charles dickens ba pushkin wa salinger kamelan motafawete wa mituni tafawote nasre una ro be serahat bebini !
مطالبت همیشه قشنگ است
پاسخحذفاما گمان کنما ایران با استادا زیاد سر و کله نزدی!
- من ایرانی ام و زبان اصلی ام پارسی ست کجای دنیا باشم مهم نیست.
پاسخحذف- گمانتان اشتباه است! نیاز به سر و کله زدن با هیچ استادی نداشتم چون توقع من از خودم بالاتر از توقع آنها از من بود. یکی از کارهایم برای اولین بار در ایران انجام شد و دیگری برای اولین بار در خاورمیانه. اینجا چیزی نمینویسم که خودم انجامش نداده باشم! ۹۰٪ توصیه ها را قبلا خودم انجام دادهام.
فقط به خاطر این جمله: "توقع من از خودم بالاتر از توقع آنها از من بود." میپذیرم.
پاسخحذفاگر غیر این بود باورش نمیکردم.
البته خیلی تند جواب دادین.
من منظوری نداشتم. فقط خواستم بگم گاهی گیر اساتیدی میوفتی که دست و پات رو میبندن. مثلا" باید براشون کتابشون رو تایپ و ویرایش کنی یا به ساز ناکوکشون برقصی.
حتما" این رو قبول داری!
به هر حال مطلب مفید و قشنگی بود.
متاسفانه قبول دارم که بعضی ها بهره کشی میکنند. اما گاهی بخاطر تایپ کردن شانسی هست که یک پروپوزال خوب رابخوانی! سیاست من همیشه این بود که مشغول به کارهای «مهمتر» باشم تا چنین پیشنهادهایی به من نشود.
پاسخحذفسلام بابک عزیز من امروز با وبلاگت آشنا شدم. خیلی برام جالبه که چقدر طرز تفکر شبیه به هم داریم (با خوندن پستهات به این نتیجه رسیدم). این مطلبت هم واقعا ارزشمند هست و باعث شد نکاتی رو که خیلیاش رو خودم در ذهن داشتم و بر اساس تجربیات خودم بهشون دست پیدا کردم دسته بندی بشن و راهنمایی های بسیار خوبی هم داخلش بود که کاملا به درد شرایط الان من میخوره سلامت و شاداب باشی ممنون از مطالبت
پاسخحذف