چند سال پیش در ایران، یکی از دانشجویان تازه وارد و یکی از اساتید مشاورم روی پروژهای کار میکردند و از من خواستند که در قسمت آماری همکاری کنم تا هر چه زودتر آن را برای یک کنفرانس خارجی بفرستند. بعد از آنکه کارهای آماری تمام شد، از من خواستند که متن انگلیسی را مرور کنم. خلاصه مقاله از لحاظ تکنیکی هیچ مشکلی نداشت و بسیار هم جالب بود. متن انگلیسی هم اشکال دستوری یا لغتی خاصی نداشت اما یک ضعف تکنیکی بزرگ به چشم میخورد. نویسنده، مقاله را بیشتر بصورت ادبی نوشته بود، بدین گونه که سعی کرده بود تا حد ممکن از تکرار لغتها اجتتاب کند. نقد من هم این بود که بعضی لغتهای تکنیکی را باید تکرار کرد وگرنه نویسنده گمان میبرد که از دو یا چند چیز مختلف صحبت شده است. اگر از ترکیب «پارچه خیس» استفاده میکنید، تغییر آن به چیزی مانند «الیاف مرطوب» خواننده را بیشتر گیج میکند چون فکر میکند که از دو چیز مختلف صحبت شده است.
خوشبختانه من همان ترم اولی که وارد اینجا شدم درسی بنام Scientific Writing گرفتم که تکنیک نوشتن را بخوبی آموزش دادند. اتفاقا چند روز پیش Chris جزوه زیر را برای تمام بچههای گروه ایمیل زد. این جزوه قسمتی از آنچه که آموختم را بصورت خلاصه آورده است:
By Marc E. Tischler
متن علمی به اندازه کافی پیچیدگیهای موضوع مورد تحقیق، پیش زمینه، اهداف، روش آزمایش، نتایج، تفسیر نتایج و بحث را دارد. خواننده هم به اندازه کافی آنچنان به درک و دریافت و احتمالا نقد روش آزمایش مشغول است که پیچیدگی ادبی فقط او را دلزده خواهد کرد و حتی او را از خواندن مقاله منصرف کند. ساده نویسی روشی ست که هر محققی آن را میپسندد. یا بهتر است بگویم هر نوع نوشتاری ادبیات ویژه خود را دارد. خواندن مقالات علمی یک فرد را در رمان نوشتن تقویت نمیکند همانطور که یک رمان نویس نمیتواند مقاله علمی بنویسد.
Good article, thanks for sharing.
پاسخحذفسلام. خیلی ممنون از اینکه تجربیات خودتان رو از دنیای آکادمیک به اشتراک میگذارید. ضمن اینکه نکات و موارد خیلی خوبی رو هم بیان میکنید. مرسی
پاسخحذف