ناراحت میشویم که چرا بیمار آلزایمری گذشته را به یاد نمیآورد. اما در آن لحظه به یادنمیآوریم زمانهایی را که آرزو میکردیم گذشته را فراموش کنیم. شاید یک آلزایمری در شادترین زمان خود است چون همیشه در «حال» است!
بدون گذشته هیچ حالی هم نخواهد بود حتی خاطرات بد آن.به نظر تو بابک آیا این حرف من درسته که بگم ای کاش دیوانه میبودم تا غم هیچ چیزی را نمیخوردم؟من حاضرم عاقل غمگین باشم تا دیوانه شاد یایک بیمار آلزایمری
نمی دانم این ایده که عاقل بودن یعنی غمگین بودن از کجا آمده است؟! در تاریخ، دانستن تا آنجا که توانسته پیش بینی اتفاقات زندگی را برای ما بیشتر و امکان برنامه ریزی و لذت بردن از زندگی را بیشتر کرده است. فرق است بین فکر کردن (که در آن خلاقیت، آفرینش و شادابی ست) با نگران بودن (که تنها مرور یک سری فکرها و تکرار نگرانی هاست). کار کردن و مشغول بودن این مزیت را دارد که انسان را از نگرانی ها دور می کند. فکر اگر به مرحله تولید (محصول یا ایده جدید) نرسد، نتیجهای بر پیشرفت انسان ندارد.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخ دادنحذففکر کنم فیلم momento بود که یک داستانی مشابه را نشان می داد و خیلی فیلم زیبایی بود
پاسخ دادنحذفبدون گذشته هیچ حالی هم نخواهد بود حتی خاطرات بد آن.به نظر تو بابک آیا این حرف من درسته که بگم ای کاش دیوانه میبودم تا غم هیچ چیزی را نمیخوردم؟من حاضرم عاقل غمگین باشم تا دیوانه شاد یایک بیمار آلزایمری
پاسخ دادنحذفنمی دانم این ایده که عاقل بودن یعنی غمگین بودن از کجا آمده است؟!
پاسخ دادنحذفدر تاریخ، دانستن تا آنجا که توانسته پیش بینی اتفاقات زندگی را برای ما بیشتر و امکان برنامه ریزی و لذت بردن از زندگی را بیشتر کرده است. فرق است بین فکر کردن (که در آن خلاقیت، آفرینش و شادابی ست) با نگران بودن (که تنها مرور یک سری فکرها و تکرار نگرانی هاست).
کار کردن و مشغول بودن این مزیت را دارد که انسان را از نگرانی ها دور می کند. فکر اگر به مرحله تولید (محصول یا ایده جدید) نرسد، نتیجهای بر پیشرفت انسان ندارد.
نه دلم میاد از لذت فکر کردن بهش بیام بیرون و نه غم میزاره فکرش رو تحنل کنم.
پاسخ دادنحذفحالا شاید آلزایمر بتونه کمکم کنه.