باشد که در ۲۰۱۲ مردم راستگوتر، آینده نگرتر، شادتر، و با فرهنگ تر شوند!
۱۳۹۰ دی ۱۰, شنبه
۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه
۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه
دهش*
در همین لحظه خیلی کودکان هستند که به کمک نیاز دارند اما نه کسی آنها را بخوبی می شناسد که برایشان کاری کند و نه دوست و آشنایی دارند که برایشان نامه ای در اینترنت بنویسد و پولی جمع کند. زمان برای نیازمندان طولانی می شود. این اتفاق نه در این لحظه که در هر لحظه رخ می دهد.
چرا مهربانی ما به آه دیگران وابسته باشد؟ آیا اینقدر از واقعیت دنیا دوریم که نمی دانیم در هر لحظه هزاران آدم به کمک نیازمندند؟ چرا باید حق گرفتنی باشد و نه دادنی؟ چرا سر کیسه هایمان با ناله های دیگران شل شود؟ و سوال مهمتر این است که آیا این مقدار پول (هر چقدر که گزاف باشد) تا چه مدت می تواند دردهای یک نفر را آرام کند؟ آیا دیگران به پول محتاج ترند یا به مهارت؟
۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه
بستنی jeni
اگر گذارتان به شهر Nashville ایالت تنسی یا شهر Columbus ایالت اوهایو افتاد، به بستنی فروشی jeni سری بزنید. صاحب این بستنی فروشی کار خود را از شهر کلمبوس اوهایو شروع کرد و در حال گسترش کسب و کار خود است. این خانم مزه های مختلفی از بستنی را تولید و شاید کشف کرده است. بعضی از طعمهای تولیدی او فصلی هستند بنابراین اگر در فصلهای مختلف به این بستنی فروشی بروید، طعمهای جدیدی را تجربه خواهید کرد.
یکی از بهترین تجربه های سفر، امکان تجربه مزه های تازه است. همانقدر که دیدن مناظر تازه لذت بخش است.
۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه
۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه
خلق هویت
بیشتر اوقات خارجیها، اعتبار تاریخچه و ملیت یک گروه دیگر را بر اساس رفتار تک تک افراد آن ملت قضاوت میکنند. از خود گفتن، که یک نفر چه فرهنگ و پیشینهای دارد آن اثر را ندارد که دیگران رفتاری بخردانه و تحسین برانگیز از او ببینند.
بیش از آنکه فرهنگ و تاریخ به ملتی هویت بدهد، رفتار خود آدمهاست که به فرهنگ و تاریخ شان هویت میدهد!
۱۳۹۰ مهر ۱۷, یکشنبه
زبان در اقتصاد
یک هفته پیش، در راه سفر به بوستون با همسرم - که یک اقتصاددان است - در مورد مشکلات مالی اخیر دنیا صحبت میکردیم. یک سوال من این بود که چرا مشکل مالی در یکی از ایالتهای امریکا آنقدر بر کل کشور اثری نمیگذارد که مشکل مالی یکی از اعضای اتحادیه اروپا (یونان) به کمک بقیه اعضا اتحادیه نیازمند است و میتواند کل اتحادیه را به چالش بکشد؟ ما جوابهای متعددی را بررسی کردیم. اگر دو-سه روز پیش اخبار صبح Marketplace را گوش میکردید، در قسمت آخر این مصاحبه بخشی از جواب مربوط به همین سوال را میتوانستید بشنوید؛ «... بخاطر مشکل زبان در اروپا، آن جابجایی نیروی کاری که در امریکا هست در اروپا نیست... زبان بسیار مهم است...».
زبان تا حد زیادی بر مرزبندیهای سیاسی اثر گذاشته است. اگر میخواهید در دنیای آینده توانمندی بیشتری داشته باشید و موفقتر باشید، زبانهای متعددی یاد بگیرید و فرزندان خود را در معرض زبانهای مختلف بگذارید. تعدادی از ایرانیها به این دلیل در کار در کشورهای عربی موفق اند که به زبان عربی آشنایی دارند. این واقعیت دنیای ماست که در همسایگی کشورهای عربی زندگی میکنیم و دانستن زبان آنها، ما را موفق تر میکند. حتی در اینجا هم صاحب یکی از رستورانهای ایرانی شهر ما میتواند به ۵-۶ زبان (از جمله عربی) صحبت کند و بخاطر همین تعداد بسیار زیادی مشتری عرب زبان دارد. این یکی از دلایل موفقیت کسب و کار اوست.
به نظر من اگر دو ایرانی بتوانند با بیشتر از یک زبان با همدیگر گفتگو کنند، دلیلی بر فرهنگ زدگی، غرب یا شرق زدگی یا بی احترامی آنها به فرهنگ ایرانی نیست. به همین دلیل هم تا به حال اگر یک ایرانی دانشجو به من ایمیل زده و سوالی (چه به فارسی چه به زبان ناآشنای فینگلیسی) پرسیده است، جواب او را به انگلیسی دادهام. چون به گمان من زبان بین المللی علم، انگلیسی ست و هر تحصیل کردهای باید به این زبان مسلط باشد. گرچه معمولا کسانی که زبان انگلیسی خوبی ندارند شاکی میشوند که چرا جواب آنها را به انگلیسی دادهام و چرا از هویت ایرانی خودم دور شدهام!
معمولا وقتی هدف، وسیله میشود دستیابی به آن آسان تر میگردد. پیشتر در مورد فواید آموختن زبان دیگر مانند عقب انداختن بیماری آلزایمر مطالبی چاپ شدهاند. در این پست هم به دلایل اقتصادی آن اشاره کردم. اگر قصد ادامه تحصیل ندارید، دست کم این دو هدف دیگر دلایل خوبی برای دستیابی به زبان (وسیله) هستند. اگر مهارت دیگری - زبان دیگری - بدانید دیگر محدود کردن شما به این سادگی نخواهد بود!
زبان تا حد زیادی بر مرزبندیهای سیاسی اثر گذاشته است. اگر میخواهید در دنیای آینده توانمندی بیشتری داشته باشید و موفقتر باشید، زبانهای متعددی یاد بگیرید و فرزندان خود را در معرض زبانهای مختلف بگذارید. تعدادی از ایرانیها به این دلیل در کار در کشورهای عربی موفق اند که به زبان عربی آشنایی دارند. این واقعیت دنیای ماست که در همسایگی کشورهای عربی زندگی میکنیم و دانستن زبان آنها، ما را موفق تر میکند. حتی در اینجا هم صاحب یکی از رستورانهای ایرانی شهر ما میتواند به ۵-۶ زبان (از جمله عربی) صحبت کند و بخاطر همین تعداد بسیار زیادی مشتری عرب زبان دارد. این یکی از دلایل موفقیت کسب و کار اوست.
به نظر من اگر دو ایرانی بتوانند با بیشتر از یک زبان با همدیگر گفتگو کنند، دلیلی بر فرهنگ زدگی، غرب یا شرق زدگی یا بی احترامی آنها به فرهنگ ایرانی نیست. به همین دلیل هم تا به حال اگر یک ایرانی دانشجو به من ایمیل زده و سوالی (چه به فارسی چه به زبان ناآشنای فینگلیسی) پرسیده است، جواب او را به انگلیسی دادهام. چون به گمان من زبان بین المللی علم، انگلیسی ست و هر تحصیل کردهای باید به این زبان مسلط باشد. گرچه معمولا کسانی که زبان انگلیسی خوبی ندارند شاکی میشوند که چرا جواب آنها را به انگلیسی دادهام و چرا از هویت ایرانی خودم دور شدهام!
معمولا وقتی هدف، وسیله میشود دستیابی به آن آسان تر میگردد. پیشتر در مورد فواید آموختن زبان دیگر مانند عقب انداختن بیماری آلزایمر مطالبی چاپ شدهاند. در این پست هم به دلایل اقتصادی آن اشاره کردم. اگر قصد ادامه تحصیل ندارید، دست کم این دو هدف دیگر دلایل خوبی برای دستیابی به زبان (وسیله) هستند. اگر مهارت دیگری - زبان دیگری - بدانید دیگر محدود کردن شما به این سادگی نخواهد بود!
۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سهشنبه
حق گفتن
"I disapprove of what you say, but I will defend to the death your right to say it"
با آنکه از قدمت این حرف یک قرن میگذرد، هنوز برخی از همزبانان فرهیخته نما تا سخنی را ناخوش میدارند برآشفته میگردند که «تو حق گفتن چنین حرفی را نداری»!
اگر ناخوش است میتوانی گوش خویش برپوشی. به زبان دیگران - که مال دیگران است - چکار داری؟
۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه
نظریه- قاپ
تا وقتی که کارهایتان را به شکل مقاله منتشر نکردهاید، آنها را بصورت سخنرانی یا پوستر در نیاورید. نمیدانید که چقدر «نظریه-قاپ» در دنیا هست.
۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سهشنبه
پس از سالها
چند ماهی میشود که آزمایشها جواب نمیدهند. مانند کند و کاو در آروزی رسیدن به طلایی ست که کسی نمیداند براستی هست یا نه! این نوع پشتکار، گونه جدیدی ست که تا بحال کمتر تجربه کرده ام. تا مدتها از جواب نگرفتن ناراحت میشدم. اما چندی پیش، تصمیم گرفتم که بی توجه به اثر روانی نتایج، کار کنم. مثل بازار بورس که بعد از فرود به فرازی میرسد، من هم آنچنان از ناراحتی ها خسته شدم که تصمیم گرفتم شادی خودم را فدای کار نکنم.
پس از همه این سالها بیش از همه دلم برای خواب تنگ شده است.
۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه
پایه موبایل برای تختخواب
پیش از هر چیز بگویم که مقالات زیادی در اینترنت درباره ضررهای نگاه کردن به نور وسایل الکتریکی (مانند موبایل و تلویزیون) قبل از خواب هست (+). اگر از سیستم موبایل Android استفاده می کنید، Screen Filter یکی از App هایی ست که می توانید نصب کنید و میزان روشنایی نور را تغییر دهید.
من دوست دارم که قبل از خواب مطالعه کنم و این روزها بیشتر از موبایل خود برای مطالعه استفاده میکنم اما گاهی بخاطر نگه داشتن موبایل و خواب رفتن در همان موقعیت، گردن درد و یا دست درد میگیرم. گاهی هم صبح روز بعد موبایل را باید در تختخواب بیابم. گاهی هم هنگام استفاده از موبایل باید آن را شارژ کنم و سیم شارژر مزاحم استفاده از موبایل میشود. به دنبال وسیلهای بودم که موبایل را در تختخواب و در موقعیت مناسب نسبت به سر و گردن نگه دارد اما قیمت بعضی از آنها از قیمت خود موبایل گرانتر هستند. تا اینکه تصمیم گرفتم با چیزهای ساده مشکل نگهداشتن موبایل را حل کنم.
وسایل مورد نیاز:
- چراغ مطالعه مهندسی (Swing-arm lamp); مانند این هر چه طول بازوها بلندتر باشند، میتوانید آن را در فاصله دورتری از تختخواب نصب کنید.
- معمولا پایه های موبایل با یک صفحه گرد که یک طرف آن چسب دارد فروخته می شوند (برای نصب روی داشبورد ماشین). با این حال می توانید آن صفحه را جداگانه هم بخرید. دقت کنید که حتما یک طرف دیسک چسب داشته باشد. مانند این یا اینها
- USB cable type A male to type A female.
- آچار یا انبردستی و پیچ گوشتی
روش:
اول باید سیم و سرپیچ و قاب چراغ مطالعه را باز کنید. ته قالب استوانه ای شکل را باید به سمت پایین باشد. اگر امکان چرخاندن آن به سمت پایین نیست، پیچی که قسمت استوانهای شکل را به بازو وصل میکند باز کرده، استوانه را ۱۸۰ درجه بچرخانید و دوباره آن را به بازو پیچ کنید. محافظ چسب را از روی صفحه گرد بردارید و آن را محکم به پشت قسمت استوانه ای شکل بچسبانید. اگر چسب آن به اندازه کافی قوی نیست می توانید از چسبهای دو طرفه استفاده کنید. حالا پایه موبایل را از طرف بادکش آن روی صفحه دیسک محکم کنید. گیره پایه چراغ مطالعه (که حالا به پایه بزرگی برای موبایل تبدیل شده است) را کنار تخت یا میز کنار تخت محکم کنید. دقت کنید که گیره و پایه آنقدر به شما نزدیک نباشند که هنگام برخاستن از تخت یا موقع خوابیدن به صورت یا دست شما آسیب بزنند. بعضی از گیره ها جای پیچ یا میخ برای محکم کردن آن روی دیوار دارند. اگر در خواب دست و پای خود را زیاد تکان میدهید، میتوانید گیره را در فاصله ایمنی از بالای تخت به دیوار متصل کنید. حالا می توانید موبایل خود را داخل گیره بگذارید.
می توانید از سیم USB برای رابط بین سیم موبایل و شارژر استفاده کنید. سیم USB و سیم شارژر را با چسب یا سیم به بازوها آویزان کنید. توجه داشته باشید که برای ایمنی خود به هیچ عنوان سیم برق ولتاژ بالا (۱۱۰ یا ۲۲۰ ولت) را نزدیک تختخواب نگذارید (برای همین از کابل USB با طول مناسبی استفاده کنید که شارژر را دور از تختواب نگه دارد). اگر بعد از نصب موبایل، بازوها قادر به نگهداری موبایل در وضعیت مورد نظر نبود، پیچهای بازوها را محکمتر کنید.
وزن وسیله ای مانند iPad کمی بیش از دو برابر iPhone است. اگر میخواهید پایه مشابهی برای iPad بسازید، علاوه بر گیره با اندازه متناسب، به پایه قویتری که تحمل وزن بیشتری داشته باشد نیاز دارید. معمولا با افزایش وزن فنرهای نگهدارنده باید قویتر باشند تا بتوانند بازوهای پایه را در هر وضعیتی نگه دارند.
می بینید که ساختن چنین چیزی کار سختی نیست. گاهی خلاقیت فقط ارتباط چیزهای ساده با یکدیگر است و نیاز نیست که برای جنسهای مشابه پول گزاف بپردازید.
عکس: پایهای که برای خودم ساخته ام.
- آچار یا انبردستی و پیچ گوشتی
روش:
اول باید سیم و سرپیچ و قاب چراغ مطالعه را باز کنید. ته قالب استوانه ای شکل را باید به سمت پایین باشد. اگر امکان چرخاندن آن به سمت پایین نیست، پیچی که قسمت استوانهای شکل را به بازو وصل میکند باز کرده، استوانه را ۱۸۰ درجه بچرخانید و دوباره آن را به بازو پیچ کنید. محافظ چسب را از روی صفحه گرد بردارید و آن را محکم به پشت قسمت استوانه ای شکل بچسبانید. اگر چسب آن به اندازه کافی قوی نیست می توانید از چسبهای دو طرفه استفاده کنید. حالا پایه موبایل را از طرف بادکش آن روی صفحه دیسک محکم کنید. گیره پایه چراغ مطالعه (که حالا به پایه بزرگی برای موبایل تبدیل شده است) را کنار تخت یا میز کنار تخت محکم کنید. دقت کنید که گیره و پایه آنقدر به شما نزدیک نباشند که هنگام برخاستن از تخت یا موقع خوابیدن به صورت یا دست شما آسیب بزنند. بعضی از گیره ها جای پیچ یا میخ برای محکم کردن آن روی دیوار دارند. اگر در خواب دست و پای خود را زیاد تکان میدهید، میتوانید گیره را در فاصله ایمنی از بالای تخت به دیوار متصل کنید. حالا می توانید موبایل خود را داخل گیره بگذارید.
می توانید از سیم USB برای رابط بین سیم موبایل و شارژر استفاده کنید. سیم USB و سیم شارژر را با چسب یا سیم به بازوها آویزان کنید. توجه داشته باشید که برای ایمنی خود به هیچ عنوان سیم برق ولتاژ بالا (۱۱۰ یا ۲۲۰ ولت) را نزدیک تختخواب نگذارید (برای همین از کابل USB با طول مناسبی استفاده کنید که شارژر را دور از تختواب نگه دارد). اگر بعد از نصب موبایل، بازوها قادر به نگهداری موبایل در وضعیت مورد نظر نبود، پیچهای بازوها را محکمتر کنید.
وزن وسیله ای مانند iPad کمی بیش از دو برابر iPhone است. اگر میخواهید پایه مشابهی برای iPad بسازید، علاوه بر گیره با اندازه متناسب، به پایه قویتری که تحمل وزن بیشتری داشته باشد نیاز دارید. معمولا با افزایش وزن فنرهای نگهدارنده باید قویتر باشند تا بتوانند بازوهای پایه را در هر وضعیتی نگه دارند.
می بینید که ساختن چنین چیزی کار سختی نیست. گاهی خلاقیت فقط ارتباط چیزهای ساده با یکدیگر است و نیاز نیست که برای جنسهای مشابه پول گزاف بپردازید.
عکس: پایهای که برای خودم ساخته ام.
۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه
NO WAR
یکی از محققانی که از نیوزیلند به آزمایشگاه ما آمده است را به صاحبخانه اولی در اینجا معرفی میکنم تا یکی دوماهی که اینجاست، در آن خانه بماند. استادم به سفر رفته است و از من خواست در غیبت او، این محقق تازه وارد را به همه معرفی کنم و در کارهای اداری و غیر اداری روز اول کمکش کنم. وقتی که کارهای دانشگاه تمام شد، او را با ماشین به خانه اش (اولین خانه من در امریکا) میبرم. خانه پیرزن و پیرمرد (صاحبخانه ها) سه - چهار خانه آنطرف تر است. از دور میبینم که پیرزن علامت NO WAR را برای دید عموم پشت پنجره گذاشته است. پیش خودم میگویم بعد از مدتها بروم و به آنها سلامی بکنم. آنها به داخل خانه دعوتم میکنند.
از هر دری حرف میزنیم. پیرزن هنوز «ضد جنگ» است. میگوید:
If we can send human to the moon, then we can stop wars!
(اگر میتوانیم انسان را به کره ماه بفرستیم، پس میتوانیم جنگ را متوقف کنیم).
۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه
درمان خارش
خاراندن، یک واکنش غریزی به حساسیت پوستی (مانند واکنش به نیش پشه یا مواد شیمیایی) است. اما مقالهای در Journal of Investigative Dermatology در سال ۲۰۰۵ چاپ شد که نشان میدهد مالش اطراف محل خارش (و نه خود محل) یا ریختن آب بسیار گرم (۵۰ درجه سلسیوس) روی آن منطقه باعث کاهش خارش میشود.
۱۳۹۰ خرداد ۳۰, دوشنبه
نقد
یادم هست وقتی که تز فوق لیسانسم را مینوشتم با استاد راهنمایم و یکی دیگر از اعضای کمیته - که حقی بیش از استاد راهنمایی بر گردنم داشته است - در مورد نوشتن کوچکترین نکتهها و حتی جمله بندی متن و بکار بردن درست از حروف ربطی مثل «و» و «یا» چنان دقت میکردیم که حتی خودمان هم خسته میشدیم. بعدها شنیدم که آن تز (رساله) تا مدتی منبع مطالعه برای شرکت کنندگان مقطع دکترا بود. نه به این خاطر که من آن را نوشته بودم، بلکه برای اینکه اعضای کمیتهام بارها آن را با دقت خواندند.
در دنیایی که دانش و اطلاعات در حال برتری یافتن بر زور بازو است و اطلاعات درست بیش از پیش اهمیت دارد، بسیار متاسف شدم وقتی که در سایت بی بی سی فارسی خواندم:
نمیدانم بی بی سی فارسی، این پاراگراف آخر را از کجا پیدا کرده است! اما در دنیا هزاران گونه «حشرات انگلی» وجود دارند که بسیاری از آنها تنها انگل خاصی را انتقال میدهند. تب هموراژیک کریمه گنگو در همه جای دنیا از طریق جنس خاصی از کنه انتقال مییابد و نه از طریق هیچ حشره دیگری (منبع). حتی از لحاظ علمی، کنه «حشره» (Insect) نیست بلکه فقط یک «بند پا» (Arthropod) است همان گونه که میگو یک بند پا است. ما اینها را بارها در کتابهای دبستان، راهنمایی و دبیرستان خواندیم!
در شرایطی که قشری از جامعه به خبرگزاریهای خارجی اهمیت بیشتری میدهند، نمیدانم چرا یک خبرگزاری، مثل بی بی سی، چنان بیدقتی میکند که خبرگزاری اصلی نکرده است؟! (منبع)
چنین اخباری جدا از ایجاد «وحشت کاذب» گاهی میتواند باعث تحمیل هزینههای مالی غیر ضروری ناشی از کاربرد بی رویه سم و حتی ضرر جانی بخاطر تجمع سم در بدن شود.
بارها به بی بی سی فارسی در مورد بی دقتی در نوشتنه هایشان ایمیل زدم. یک سایت خبری، یک وبلاگ نیست که اگر نویسنده اشتباهی کرد آن را تنها به حساب اشتباه یک انسان گذاشت. یعنی آیا یک سایت خبری کسی برای دوباره خوانی یک خبر ندارد؟
اما این بار بسیار متاسف شدم که یک خبرگزاری، چنین اشتباه علمی-فنی کرده است که تنها هزینه آن، یک جستجو ساده در اینترنت در مورد این بیماری بود! بی بی سی اگر به اعتبار خود و کاهش بازدید کنندههایش اهمیت میدهد، کمر همت ببندد و اخبار دقیقتر منتشر کند.
۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه
خیام
مگذار که غصه در کنارت گیرد
و اندوه و ملال روزگارت گیرد
مگذار کتاب و لب جوی و لب کشت
زان پیش که خاک در کنارت گیرد
فردا سالروز ۷۰ سالگی استاد راهنمایم است و همگی ما به یک رستوران دعوت شدهایم. کسانی که مرا از قدیم میشناسند میدانند که بهترین هدیه من، کتاب است. برای همین برای Woody ترجمه رباعیات خیام را خریدهام.
در جامعه ما کسی مثل حافظ شهرت بیشتری تا خیام دارد اما برای من شعرهای خیام مفهوم عمیق تری دارند. شاید چون حرفهایش به روش زندگی من نزدیکتر اند. دانش و شادی و تلاش - مصرع سوم - بخشی از اهداف زندگی من بودهاند. از غم و غصه چیزی نمیگوید بلکه از زندگی و خوشی و تلاش میگوید.
---
ترجمه رباعیات خیام به انگلیسی http://www.okonlife.com/poems/
پ.ن. عدهای شاعر اصلی شعر بالا را فخرالدین عراقی میدانند(+). من شعر را از کتاب ترجمه رباعیات خیام به انگلیسی (Fitzgerald) پیدا کردم بنابراین تصورم این بود که شعر از خیام است.
پ.ن. عدهای شاعر اصلی شعر بالا را فخرالدین عراقی میدانند(+). من شعر را از کتاب ترجمه رباعیات خیام به انگلیسی (Fitzgerald) پیدا کردم بنابراین تصورم این بود که شعر از خیام است.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه
گدای خوشبختی
تا میشنود که: «آدم باید همیشه در زندگی خوشبخت باشد...»
حرف او را قطع میکند و میگوید:
«شدهایم چون گدایان خوشبختی! هر چیز زندگیمان شده بر پایه اینکه خوشیم یا نه... اینکه اگر خوشحال نیستیم، غمگین شویم... اگر متنفریم خشم بورزیم... اما نیاموخته ایم که با تمام بالا و پایین ها زندگی کنیم... گدای شادی نباشیم. اگر شادی آمد در آغوشش کشیم و اگر نیست زندگی کنیم. حس کنیم و بیاموزیم حتی اگر شادی در آن نیست. ما مصرف کننده خوشبختی نیستیم، ما تولید کننده آنیم... آفریدن است که میتواند ما را خوشحال کند...
حرف او را قطع میکند و میگوید:
«شدهایم چون گدایان خوشبختی! هر چیز زندگیمان شده بر پایه اینکه خوشیم یا نه... اینکه اگر خوشحال نیستیم، غمگین شویم... اگر متنفریم خشم بورزیم... اما نیاموخته ایم که با تمام بالا و پایین ها زندگی کنیم... گدای شادی نباشیم. اگر شادی آمد در آغوشش کشیم و اگر نیست زندگی کنیم. حس کنیم و بیاموزیم حتی اگر شادی در آن نیست. ما مصرف کننده خوشبختی نیستیم، ما تولید کننده آنیم... آفریدن است که میتواند ما را خوشحال کند...
برو شیر درنده باش ای دغل
مینداز خود را چو روباه شل ... »
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه
Titan Arum
Titan Arum گیاهی ست که در جنگلهای بارانی سوماترا رشد میکند و هر سه سال یکبار گل میدهد. در ۷۵ سال گذشته تنها ۳۵ نقطه در امریکا موفق به رشد و مشاهده گل این گیاه شده اند. تنها مشکل گل این گیاه نادر و زیبا بوی بسیار بد آن است. اما همین بوی بد، حشراتی را به خود جذب میکند که برای گرده افشانی گیاه مهم اند. گل آن، یکی از بزرگترین گلهای دنیا شناخته شده است.
امسال گلخانه دانشگاه ایالتی اوهایو موفق شده است که این گیاه را رشد دهد و از این هفته آن را برای نمایش عموم آماده میکند. گل این گیاه فقط برای ۳ روز باز است. اگر که در محدوده ایالت اوهایو نیستید تا گل را ببینید یا اگر تحمل بوی بد گیاه را ندارید میتوانید مراحل رشد گیاه را در این سایت بصورت زنده ببینید.
اگر برنامههای David Attenborough را در BBC دنبال میکردید، میتوانید این کلیپ یوتیوب او را در مورد این گیاه ببینید.
۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه
تمرین
این روزها اگر مشغول نوشتن چیزی باشم، یا در حال نوشتن و بازنویسی مقالات هستم و یا ایدهها و خلاصه کار روزانهام را در وبلاگ دیگری که برای کارهایم درست کردهام مینویسم. برای خودم بسیار جالب است که چگونه خود فرایند نوشتن، نه تنها به ثبت اندیشههایم کمک میکند، بلکه مهمتر از آن چگونه به همه آنها نظم میدهد. چند سال وبلاگ نویسی هم تمرین خوبی بود که بتوانم راحت و سریع بنویسم. تنها خواننده آن وبلاگ هم، نویسنده آن است!
۱۳۹۰ فروردین ۲۲, دوشنبه
Out of box
(آلبرت اینشتین)
بویژه در زندگی حرفه، در بیشتر مواردی که توانستهام نامتعارف بیندیشم، مشکل را حل کردهام. جالبتر این که در چنین مواقعی با خودم تکرار میکنم :
!Think Out of Box
وقتی هر کسی برای مدتی در حرفهای باشد (تقریباً هر حرفهای)، در آن مورد، فرد ورزیده و باهوشی ست. اما کسی میتواند مشکلات غیر معمول در آن حرفه را برطرف کند که بتواند «مثل همیشه اندیشیدن» را برای لحظهای کنار بگذارد و نگاه دیگری به مشکل بیندازد.
۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه
تشنه
آدمها هنگامی از همدیگرپیوند میگسلند که گفتگو باهم را فراموش میکنند. همانندترین آدمها بی گفتگو از هم دور میشوند و بیهمانندترین شان با سخن گفتن به هم نزدیکتر میشوند.
نمیدانم چرا وبلاگ نویسانی که خوب مینوشتند، یا بسیار کمتر مینویسند و یا دیگر نمینویسند. تشنه اندیشههای نو ام!
۱۳۹۰ فروردین ۵, جمعه
Dick Davis
مدتی پیش Dick Davis* را بطور تصادفی ملاقات کردیم. خیلی ها او را بخاطر ترجمه کتاب دایی جان ناپلئون (نوشته ایرج پزشکزاد) از فارسی به انگلیسی میشناسند، گرچه خودش اعتقاد داشت که رشته تخصصی اش ادبیات کهن فارسی ست و ترجمه چنان کتابی برایش آسان نبوده است.
ترجمه شاهنامه فردوسی به انگلیسی یکی دیگر از کارهای برجسته او ست. گفت که شاید در یکی-دو ترم دیگر شاهنامه فردوسی را در دانشگاهش تدریس کند. وقتی از او پرسیدم که کدام یک از کارهایش را بیشتر از همه دوست دارد، گفت که ویس و رامین را یکی از بی نظیرترین آثار ادبی میداند که تا کنون به انگلیسی ترجمه کرده است.
دکتر دیویس انسان فروتن و فرهیختهای ست که با اینکه هنوز قسمتی از گویش انگلیسی زادگاهش (بریتانیا) را حفظ کرده است، سنتهای ایرانیان را دوست میدارد.
---
* گرچه او در صفحه شخص اش نام خود را Richard Davis گذاشته است اما وقتی که با هم آشنا شدیم، خود را Dick Davis معرفی کرد. او کتابهایش را نیز با نام Dick Davis چاپ کرده است.
ترجمه شاهنامه فردوسی به انگلیسی یکی دیگر از کارهای برجسته او ست. گفت که شاید در یکی-دو ترم دیگر شاهنامه فردوسی را در دانشگاهش تدریس کند. وقتی از او پرسیدم که کدام یک از کارهایش را بیشتر از همه دوست دارد، گفت که ویس و رامین را یکی از بی نظیرترین آثار ادبی میداند که تا کنون به انگلیسی ترجمه کرده است.
دکتر دیویس انسان فروتن و فرهیختهای ست که با اینکه هنوز قسمتی از گویش انگلیسی زادگاهش (بریتانیا) را حفظ کرده است، سنتهای ایرانیان را دوست میدارد.
---
* گرچه او در صفحه شخص اش نام خود را Richard Davis گذاشته است اما وقتی که با هم آشنا شدیم، خود را Dick Davis معرفی کرد. او کتابهایش را نیز با نام Dick Davis چاپ کرده است.
۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه
۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه
Comments on "GRA"
نکته ای که لازم است در مورد مطلب پیشین بگویم این است که آن متن را بیشتر از نگاه شاخه تحصیلی خودم (Science) نوشتم. شاید در شاخه های مهندسی، هنر و علوم انسانی، چیزهای دیگری مهمتر باشند که تعیین آن با متخصصان هر کدام از این شاخه هاست.
دیگر اینکه گاهی معیارهایی که در یک فرهنگ یا کشور آموخته ایم در جای دیگر همان ارزش را ندارند. گاهی می بینم و میشنوم که ایرانیها بدنبال بهترین دانشگاه یا معروفترین آنها در خارج از کشور میگردند شاید چون از ایران، از همان زمان مدرسه، شنیدهاند که اسم یک دانشگاه مهم است. اگر چه استادان خوب به دانشگاه اعتبار و اسمی میدهند، اما همه استادان آن دانشگاه، خوب نیستند! به گمان من، در این میان، برد با کسانی است که عمیق تر فکر میکنند و بجای اینکه تنها به اسم و رتبه دانشگاه نگاه کنند، به اعتبار استاد مورد نظر دقت میکنند. اعتبار یک استاد هم معمولا با کیفیت و تعداد مقالات چاپ شده و کارهای او سنجیده میشود.
با آموخته هایتان از سیستم کشور خود، در مورد آیندهتان در کشور دیگر تصمیم گیری نکنید.
دیگر اینکه گاهی معیارهایی که در یک فرهنگ یا کشور آموخته ایم در جای دیگر همان ارزش را ندارند. گاهی می بینم و میشنوم که ایرانیها بدنبال بهترین دانشگاه یا معروفترین آنها در خارج از کشور میگردند شاید چون از ایران، از همان زمان مدرسه، شنیدهاند که اسم یک دانشگاه مهم است. اگر چه استادان خوب به دانشگاه اعتبار و اسمی میدهند، اما همه استادان آن دانشگاه، خوب نیستند! به گمان من، در این میان، برد با کسانی است که عمیق تر فکر میکنند و بجای اینکه تنها به اسم و رتبه دانشگاه نگاه کنند، به اعتبار استاد مورد نظر دقت میکنند. اعتبار یک استاد هم معمولا با کیفیت و تعداد مقالات چاپ شده و کارهای او سنجیده میشود.
با آموخته هایتان از سیستم کشور خود، در مورد آیندهتان در کشور دیگر تصمیم گیری نکنید.
۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه
GRA
گرچه Graduate Research Assistantship یک موقعیت مورد نظر برای تمامی کسانی ست که به دنبال کمک هزینهای برای دوره تحصیلات تکمیلی خود میگردند اما این موقعیت معایبی نسبت به بورس های تحصیلی (از دانشگاه یا موسسات پژوهشی) دارد. یک مشکل این است که بعد از چند سال تنها ایده های فرد دیگری (استاد راهنما) پیش رفته اند اما خود دانشجو ایده ای خلق نکرده است. مهمترین نکته در تحصیلات تکمیلی امکان خلق، نقد و بهبود پروژه های تحقیقاتی ست اما در صورت درگیری با پروژه های از پیش تعیین شده، کمتر رشد خواهند کرد. یک محقق خوب نه تنها اطلاعات پایه خوبی دارد بلکه میتواند با تحلیل مشاهده، مشکلات و یا سوالات را خلق کرده و با طرح آزمایشهای مناسب جواب آنها را پیدا کند. یک دانشجو بعد از فارغ التحصیلی نیازمند کارهای خوب مانند «محقق اصلی» یک پروژه است. اما در دنیایی که برای تحقیق به پول نیاز است و منابع پولی هم محدود هستند، تعداد محدودی پروپوزال بودجه خواهند گرفت. بنابراین پروپوزال نویسی یکی از مهارتهایی ست که تعیین میکند چه کسی میتواند شغل مناسبی بیابد. کسب این مهارت ارتباط چندانی به رتبه دانشگاه ندارد.
به گمان من رتبه بندی دانشگاهی بیشتر یک فاکتور جانبی است. زیرا:
به گمان من رتبه بندی دانشگاهی بیشتر یک فاکتور جانبی است. زیرا:
۱- رتبه بندی کلی دانشگاه به خودی خود چیزی را نشان نمی دهد. کسانی که نزدیک فارغ التحصیلی هستند بیشتر به رتبه رشته خود در دانشگاهها نگاه می کنند. هاروارد در همه چیز بالا نیست. دانشگاه Johns Hopkins در علوم پایه پزشکی و بهداشتی جایگاه اول را در دنیا دارد. حتی در هر شاخه علوم پایه پزشکی و بهداشتی هم هر رشته ای جایگاه متفاوتی دارد.
۲- وقتی کسی فارغ التحصیل می شود به دنبال کار میگردد و پیدا کردن کار به تلاش و دانش خود دانشجو در چاپ مقاله های قوی و محکم و به استاد راهنمای خوب بر میگردد. من میتوانم در شاخه تخصصی خودم اسم استادهای زیادی را بیاورم که در دانشگاههای خوب (و نه عالی) کار می کنند اما مقاله هایشان در ژورنالهای عالی چاپ میشوند و دانشجوهایشان میتوانند کم و بیش در هر جایی که بخواهند کار بگیرند. تعداد و کیفیت مقالات چاپ شده بسیار مهمتر از رتبه بندی دانشگاه است.
۳- هنگام انتخاب دانشگاه، ارتباط با استاد راهنما در سطح بالاتری تا رتبه بندی دانشگاه قرار دارد. يادآوری میکنم که کسی که از دانشگاه متوسط اما با مهارت عالی فارغ التحصیل شده است در کاریابی شانس بیشتری دارد تا کسی که در یک دانشگاه عالی تحصیل میکرده اما کیفیت کار و مقالاتش بالا نیستند. یک دلیل آن میتواند به استاد راهنمایی برگردد که به افزایش مهارتهای دانشجویانش اهمیت میدهد. توانایی پروپوزال نویسی شاید از مقاله نویسی هم مهمتر باشد. یک استاد خوب از یک طرف دانشجویان را در مسیر تحقیقاتی هدایت میکند و از طرف دیگر به آنها امکان ریسک میدهد تا جنبههای دیگری را هم دنبال کنند.
۴- در زندگی، چیزهای مهم دیگری هستند که به نظر من در سطح بالاتر از رتبه بندی دانشگاه قرار می گیرند. کیفیت زندگی در یک شهر روی روحیه دانشجو و میزان کار یک فرد اثر بسیار زیادی دارد. تعدادی از دانشگاههای عالی در شهرهای کوچک هستند اما هر کسی به جای خلوت و کوچک علاقه ندارد. کسانی را میشناسم که تنها به دلیل شرایط محیطی دانشگاه خود را پس از مدتی تغییر دادهاند.
توصیه من این است که بیشتر از اینکه به دنبال رتبه دانشگاه باشید، به دنبال استادهای مهم دنیا باشید. قبل از اینکه به استاد بگویید که حاضر به پذیرش پیشنهادش به عنوان یک دانشجو هستید یا نه، به کاری که قرار است انجام دهید، سرنوشت دانشجویان فارغ التحصیل شده او، آب و هوای دانشگاه، و هزینه و شیوه زندگی در آن شهر دقت کنید. به موقعیت دانشجویی به عنوان یک موقعیت گذرا برای رسیدن به کار مورد علاقه خود نگاه کنید تا بتوانید دانشگاه بهتری انتخاب کنید و هم اینکه بعد از رسیدن به دانشگاه برای رفتن به پلهای بالاتر تلاش کنید، وگرنه همیشه دانشجوی همان استادتان خواهید ماند!
۲- وقتی کسی فارغ التحصیل می شود به دنبال کار میگردد و پیدا کردن کار به تلاش و دانش خود دانشجو در چاپ مقاله های قوی و محکم و به استاد راهنمای خوب بر میگردد. من میتوانم در شاخه تخصصی خودم اسم استادهای زیادی را بیاورم که در دانشگاههای خوب (و نه عالی) کار می کنند اما مقاله هایشان در ژورنالهای عالی چاپ میشوند و دانشجوهایشان میتوانند کم و بیش در هر جایی که بخواهند کار بگیرند. تعداد و کیفیت مقالات چاپ شده بسیار مهمتر از رتبه بندی دانشگاه است.
۳- هنگام انتخاب دانشگاه، ارتباط با استاد راهنما در سطح بالاتری تا رتبه بندی دانشگاه قرار دارد. يادآوری میکنم که کسی که از دانشگاه متوسط اما با مهارت عالی فارغ التحصیل شده است در کاریابی شانس بیشتری دارد تا کسی که در یک دانشگاه عالی تحصیل میکرده اما کیفیت کار و مقالاتش بالا نیستند. یک دلیل آن میتواند به استاد راهنمایی برگردد که به افزایش مهارتهای دانشجویانش اهمیت میدهد. توانایی پروپوزال نویسی شاید از مقاله نویسی هم مهمتر باشد. یک استاد خوب از یک طرف دانشجویان را در مسیر تحقیقاتی هدایت میکند و از طرف دیگر به آنها امکان ریسک میدهد تا جنبههای دیگری را هم دنبال کنند.
۴- در زندگی، چیزهای مهم دیگری هستند که به نظر من در سطح بالاتر از رتبه بندی دانشگاه قرار می گیرند. کیفیت زندگی در یک شهر روی روحیه دانشجو و میزان کار یک فرد اثر بسیار زیادی دارد. تعدادی از دانشگاههای عالی در شهرهای کوچک هستند اما هر کسی به جای خلوت و کوچک علاقه ندارد. کسانی را میشناسم که تنها به دلیل شرایط محیطی دانشگاه خود را پس از مدتی تغییر دادهاند.
توصیه من این است که بیشتر از اینکه به دنبال رتبه دانشگاه باشید، به دنبال استادهای مهم دنیا باشید. قبل از اینکه به استاد بگویید که حاضر به پذیرش پیشنهادش به عنوان یک دانشجو هستید یا نه، به کاری که قرار است انجام دهید، سرنوشت دانشجویان فارغ التحصیل شده او، آب و هوای دانشگاه، و هزینه و شیوه زندگی در آن شهر دقت کنید. به موقعیت دانشجویی به عنوان یک موقعیت گذرا برای رسیدن به کار مورد علاقه خود نگاه کنید تا بتوانید دانشگاه بهتری انتخاب کنید و هم اینکه بعد از رسیدن به دانشگاه برای رفتن به پلهای بالاتر تلاش کنید، وگرنه همیشه دانشجوی همان استادتان خواهید ماند!
۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه
God In America
دیدن سری برنامه های God In America را برای کسانی که به تاریخ امریکا و تاثیر دین در زندگی مردم و سیاست این کشور علاقمند هستند توصیه می کنم. هر یک از شش سری این برنامه حدود ۵۵ دقیقه اند که می توانید بصورت آنلاین در وبسایت PBS و یا در Netflix (در صورتیکه مشترک هستید) دنبال کنید. گرچه این برنامه به جزئیات تمام دین ها و مذاهب در امریکا نپرداخته است اما تصویری کلی از آنها در تاریخ این کشور را به تصویر می کشد.
---
برای خرید کپی دیجیتالی تمامی شش برنامه می توانید به amazon مراجعه کنید.
اشتراک در:
پستها (Atom)