بعضیها به اشتباه فکر میکنند که آدمهای منطقی اصلاً اشتباه نمیکنند. بعضیها هم فکر میکنند آدمهای تحصیل کرده اشتباه نمیکنند یا اشتباهات بزرگ نمیکنند. این طرز تفکر مانند این است که بعضیها فکر میکنند آدمهای مرفه بی درد هستند.
اما فرض کنیم آدمهای مرفه مشکلات بقیه آدمها را ندارند بلکه مشکلاتی از جنس و ماهیت دیگری دارند که حل کردن آنها گاه سختتر است. پس میتوانیم بگوییم که آدمهای منطقی شاید اشتباهات معمول را انجام ندهند ولی گاهی اشتباهاتی میکنند که مدتها خودشان هم متوجهشان نیستند چون به آنها برچسب "منطقی" زدهاند. این برچسب مانع از آن شده است که درستی یا نادرستی طرز فکرشان را بررسی کنند. بقیه هم شاید به خاطر ایمانی که به این آدمها دارند یا شاید بخاطر اینکه آنقدر سرشان با مشکلات خودشان گرم است که بقیه مشکلات را نمیبینند، فکر میکنند که هر کاری که آدمهای "منطقی" میکنند درست است. در این شرایط، کسی که با منابع اطلاعاتی بیرونی در تماس است میتواند دوباره منطقی فکر کند. مطالعه و یا مشورت با یک آدم زبده که از بیرون نگاه کند میتوانند راهگشا باشند.
گاهی با پردازش اطلاعات موجود به نتیجهای نمیرسیم. یک علتش نبود اطلاعات کافی برای پردازش است. برای دستیابی به این اطلاعات یا به مطالعه نیاز است یا کمک خارجی یا خلاقیت. خلاقیت، راهی با ریسک بالاست. اما مشورت و مطالعه تخصصی تجربههای آزمون شدهای هستند که بیشتر میتوان به آنها اتکا کرد. به هر صورت مهم این است که اطلاعات صحیح و مطمئنی وارد سیستم تجزیه و تحلیل خود کرد.
اما فرض کنیم آدمهای مرفه مشکلات بقیه آدمها را ندارند بلکه مشکلاتی از جنس و ماهیت دیگری دارند که حل کردن آنها گاه سختتر است. پس میتوانیم بگوییم که آدمهای منطقی شاید اشتباهات معمول را انجام ندهند ولی گاهی اشتباهاتی میکنند که مدتها خودشان هم متوجهشان نیستند چون به آنها برچسب "منطقی" زدهاند. این برچسب مانع از آن شده است که درستی یا نادرستی طرز فکرشان را بررسی کنند. بقیه هم شاید به خاطر ایمانی که به این آدمها دارند یا شاید بخاطر اینکه آنقدر سرشان با مشکلات خودشان گرم است که بقیه مشکلات را نمیبینند، فکر میکنند که هر کاری که آدمهای "منطقی" میکنند درست است. در این شرایط، کسی که با منابع اطلاعاتی بیرونی در تماس است میتواند دوباره منطقی فکر کند. مطالعه و یا مشورت با یک آدم زبده که از بیرون نگاه کند میتوانند راهگشا باشند.
گاهی با پردازش اطلاعات موجود به نتیجهای نمیرسیم. یک علتش نبود اطلاعات کافی برای پردازش است. برای دستیابی به این اطلاعات یا به مطالعه نیاز است یا کمک خارجی یا خلاقیت. خلاقیت، راهی با ریسک بالاست. اما مشورت و مطالعه تخصصی تجربههای آزمون شدهای هستند که بیشتر میتوان به آنها اتکا کرد. به هر صورت مهم این است که اطلاعات صحیح و مطمئنی وارد سیستم تجزیه و تحلیل خود کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر